معرفی و بررسی سریال یاغی

محمد کارت این‌بار با سریال یاغی در صدر نمایش‌های خانگی است. او پس از ساخت فیلم شنای پروانه در سال 1398 به کارگردانی داستان جوانی به‌نام جاوید با بازی علی شادمان پرداخته است. جاوید در پی کسب درآمد، در صحنه جدی زندگی حضور دارد. او در چند جبهه درحال جنگ است؛ تلاش برای بدست آوردن شناسنامه، تلاش برای رسیدن به دختر مورد علاقه‌اش. فیلمنامه یاغی توسط پدرام پورامیری و حسین دوماری نوشته شده است، فیلنامه بر اساس رمان سالتو از مهدی افروزمنش به‌نگارش درآمده است.

رمان سالتو توسط نشر چشمه به چاپ رسیده؛ این دومین سریال نمایش خانگی است که بر اساس یک رمان نوشته می‌شود، پیشتر زخم کاری نیز از یک رمان اقتباس شده بود. از آنجایی که اقتباس چندان هم در سینمای ایران مطرح نبوده این‌تولیدات می‌تواند بارقه روشنی در سینما باشد. برای خواندن مطلب سریال خاتون کلیک کنید.

عوامل سریال یاغی

سریال یاغی پنجشنبه‌ها از پلتفرم فیلیمو پخش می‌شود، همچنین بازیگران بسیاری از جمله علی شادمان، پارسا پیروزفر، نیکی کریمی، طناز طباطبایی، امیر جعفری، فرهاد اصلانی، الیکا ناصری، جواد خواجوی و عباس جمشیدی‌فر در این سریال نمایش خانگی نقش‌پردازی کرده‌اند.

محمد کارت علاقه‌ی زیادی به نمایش ناهنجاری‌های اجتماعی دارد، این بار هم به سمت این موضوع رفته است؛ آدم‌های محله‌های فقیرنشینِ شهر که زندگی و کسب‌وکارشان تعریف چندانی ندارد و حتی می‌توان گفت با شرایط متعارف نیز فاصله دارد. فیلم شنای پرونه کارت نیز درباره‌ی فرهنگ محله پایین و افراد غیرمعمول آن بوده است. بچه‌خور ، خون‌مردگی (۱۳۹۲) یا آوانتاژ (۱۳۹۶) نیز مستندهای او هستند که به مسائل فرهنگی و اجتماعی محله‌های فرودست می‌پردازد.

داستان یاغی

جاوید که برای گذران زندگی، دست به کارهای مختلفی می‌زند؛ به همراه خواهر ناتنی‌اش در یکی از محله‌های جنوب‌شهر زندگی می‌کند. دزدی آهن و کشتی در این محله بسیار رایج است. جوانان این‌محله در میدانک خاکی محل با کشتی گرفتن به مسابقه‌ها و شرط‌بندی‌هایی مشغول می‌شوند که از طریق آن پول‌ به جیب می‌زنند. در این میان، جاوید در پی گرفتن شناسنامه خود است؛ کارت در بختک نیز به این مضمون پرداخته است.

شناسنامه‌ او در زمان کودکی، از او گرفته شده؛ جاوید دی پی دست‌وپاکردن هویتی جدید برای خود در تلاش است تا بتواند شناسنامه بگیرد. او قصد دارد هویت جدید را با ازدواج رقم بزند و سپس از کشتی در میدان‌های محل بیرون برود و مشغول به کار در تعمیرات موبایل باشد. اما روند پیش‌رفت قضایا متناسب با پیش‌بینی‌های جاوید نیست.

قسمت اول یاغی

قسمت اول سریال یاغی تلاش جاوید برای گرفتن شناسنامه را نشان می‌دهد، وجود شناسنامه‌ برای ازدواج با دختری است که دوستش می‌دارد ضروری است. الیکا ناصری در اولین تجربه بازی‌اش در نقش دختر محبوب جاوید ظاهر شده است. در ادامه روند داستان موانعی پیش می‌آید که او تصمیمات‌اش را تغییر می‌دهد.

این سریال از نظم در روایت برخوردار است؛ در مسیر داستان سریال ابهام دیده نمی‌شود.

از ویژگی‌های مثبت سریال یاغی درخشان بودن بازی‌ها است، علی شادمان با بازی خوب و چشمگیر در نقش اصلی سریال ظاهر شده است. بازی پارسا پیروزفر با وجود اینکه در ادامه سریال بیشتر مورد بحث قرار می‌گیرد اما در ورودش موجب گسیل روند داستان شده، او یک کشتی‌گیر با سابقه است در پی یافتن یک کشتی‌گیر حرفه‌ای وارد زندگی جاوید می‌شود. با ورود او به زندگی جاوید داستان‌های معمایی-جنایی در پیرنگ سریال جای می‌گیرند.

نقص فیلمنامه

فیلمنامه یاغی علاوه‌بر داشتن ویژگی‌های مثبت؛ اشکالاتی نیز دارد. دیالوگ‌ها در بعضی موقعیت‌ها کلیشهای هستند مخصوصا در لحظات عاشقانه سریال، از طرفی لحن کاراکترها بواسطه دیالوگ باید تفکیک می‌شد البته ممکن است این بخاطر بستر یکسان و مشترک آدم‌های سریال باشد، البته می‌توانستند ابتکار و خلاقیتی در در نوشتن دیالوگ بخرج دهند.نکته دیگر نیز درباره صحنه‌های سریال یاغی است؛ طولانی شدن مدت زمان هر قسمت باعث شده تا ریتم مناسب سریال از دست برود که این درنهایت به صحنه‌های اضافی سریال منجر شده است.

در واقع بسیاری از صحنه‌ها بی‌دلیل به درازا کشیده شدند و علاوه بر آن بی‌آنکه تاثیری در روند داستان داشته باشند یا مشخصه‌های فضا و زمان را متناسب با ریتم سریال درگیر کنند به نمایش درآمده‌اند. این مسائل در دو قسمت اول مشاهده شده است.

کارگردانی سریال یاغی

محمد کارت دید قضاوتگرانه به مسائل، موقعیت‌ها و آدم‌های داستانش دارد. چرا باید دست روی مسئله‌ای گذاشت و به آن پرداخت تا صرفا قضاوتش کرده باشیم؟ در موضوع قابل پرداختی مانند جامعه و فرهنگ این دیدگاه چه کمکی به بهبود روند شرایط می‌کند؟

آیا می‌توان گفت کارت عینک قضاوتگری گذاشته است یا اینکه او در جال مشاهده واقعیت است؟ بنابر کارهای او تاکنون، و قاب‌هایی که ساخته می‌توان گفت او به دیدی قضاوتگرانه به آدم‌های محله پایین شهر و محیط آن دارد.

قاب‌بندی‌های خاص او، به تصاویر و آدم‌های درون قاب فرم و شکل می‌دهد، دیدگاه او با شکلی که قاب را بسته است اعمال می‌شود. این شکل یا فرم اصرار او بر ناهنجار بودن این اشیاء و آدم‌هاست؛ درحالیکه این مسائل ماحصل شرایط و معیارهای موجود است. البته در ادامه سریال یاغی باید نتیجه کار کارگردان را مشاهده کرد. از ماجرای عاشقانه قسمت‌های اول که بگذریم وارد پیچ جدی روایت می‌شویم.

محمد کارت

اولین کارگردانی محمد کارت پیش از سریال یاغی، «شنای پروانه»در میان شش فیلم برتر منتخب انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای انقلاب اسلامی از میان فیلم‌های اکران شده در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، رتبه نخست را به خود اختصاص داد. در این فیلم جواد عزتی، طناز طباطبایی، امیر آقایی، آبان عسکری زاده و… به ایفای نقش پرداخته‌اند. همچنین تهیه‌کنندگی این اثر با رسول صدر عاملی بوده است.

فیلم شنای پروانه

شنای پروانه اولین کار سینمایی کارگردان سریال یاغی است. پروانه (طناز طباطبایی) به مغازه‌ی صافکاری برادر همسرش حجت (جواد عزتی) می‌رود و از او می‌خواهد که جلوی برادرش هاشم (امیر آقایی) را بگیرد. هاشم برای انتقام با متخاصمان‌اش به استخر رفته و مشغول تخریب کردن آن است زیرا فیلمی از شنای پروانه در استخر در اینترنت منتشر شده است.

هاشم در راه بازگشت از استخر پروانه را می‌کشد. دادگاه هاشم را به اعدام محکوم می‌کند. حجت و پدرش (نادر شهسواری) برای رضایت نزد پدر پروانه (علیرضا داوودنژاد) می‌روند. پدر پروانه می‌گوید تنها در صورتی موافق است که فردی که فیلم را گرفته پیدا شود. پلیس می‌گوید سیم کارتی که اولین بار این فیلم را پخش کرد متعلق به مردی به نام رضا زارع است که اخیرا از کمپ ترک اعتیاد فرار کرده است. حجت به همراه مصیب (مهدی حسینی نیا) دوست صمیمی هاشم به دنبال رضا می‌گردند. اما متوجه می‌شوند که رضا مرده است.

حجت با راهنمایی هاشم به سراغ افرادی می‌رود که با هاشم کار می‌کردند. از جمله اشکان (علی شادمان) که یک کارخانه تولید مشروبات الکلی دارد و شاپور (پانته آ بهرام) که یک کازینو دارد. اما هر دو دخالت در فیلمبرداری را انکار می‌کنند. روز بعد پلیس تمام افرادی را که حجت به آنها مراجعه کرده بود دستگیر می‌کند. سرسپردگان آن‌ها حجت را به خاطر گزارش آنها به پلیس سرزنش می‌کنند و به خانه او حمله می‌کنند. حجت به همراه خواهر همسرش محمد (ایمان صفا) افرادی را در منطقه می‌رباید و آن‌ها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند.