زندگی در حالت عادی و روزمره آن سرشار از هیجان و اعجاب است، اگر با دقت بیشتری به اتفاقات دور و برمان نگاه کنیم هرکدام از اتفاقات میتواند بخشی از سکانس یک فیلم یا بخشی از یک فیلمنامه باشد. فرهادی در به تصویر کشیدن این اتفاقات شک برانگیز روزمره مهارت دارد. او میداند چگونه جزئیات یک اتفاق را شرح دهد که از یک چیز بیارزش به بخشی از پیرنگ ماحرا تبدیل شوند؛ فیلم قهرمان. در اینروند مخاطب با احساساتش حاضر میشود و اشک میریزد یا لبخند میزند؛ در واقع در مواجهه با لحظات انکارنکردنی زندگی خود مواجه میشود.
به همین خاطر فیلمهای اصغر فرهادی محدود به مکان نیست و در هرجای دیگری بغیر از ایران نیز میتواند صحنهها را کنار هم بچیند. او بیشتر بر مسائل کلی اخلاقی تمرکز دارد اما این دقت را ذهم بخرج میدهد که در مسائل کلی اخلاقی دقیق میشود و جزئیات و زوایای پنهان آن را نیز در معرض دید قرار میدهد.
او در فیلم قهرمان به دروغ میپردازد که چگونه این مسئله میتواند افراد را گریبانگیر کند و زندگی معمولی او را درگیر تاوانهای سخت کند.
فیلمسازی فرهادی
در واقع دروغ مسئلهای انکارنشدنی و پاک نشدنی از زندگی آدمهاست. اما برای هرکسی در زمینهای متفاوت، شرایط متفاوتی را پدید میآورد. این فیلم در شیراز فیلمبرداری شد، اما در طی مراحل ساخت خبر چندانی از آن درج نشد. اما این فیلم توانسته در عرصه جهانی به موفقیتهایی دست یابد از جمله حضور در کن که البته حاشیهها و نقدهای بسیاری را برتابیده است. داستان فیلم قهرمان وابسته به مکان نیست اما زیبایی کار در آنجاست که فرهادی از عناصر فرهنگ و هنر ایرانی نیز در این فیلم استفاده کرده برای مثال سکانسهای آغازین فیلم در اطراف شیراز و تخت جمشید ضبط میشود. فرهادی در قصهگویی با تصویر در سینما مهارت دارد. فیلمنامههای او میتواند قصهی زندگی بسیاری از ما باشد.
روایت قهرمان
فیلم قهرمان خیلی زود به سراغ اصل مطلب میرود. نکته مشترکی در آثار اصغر فرهادی نویسنده و کارگردان ایرانی وجود دارد. او شخصیتهایی را خلق میکند که در زمینهای خاکستری وجود دارند، بدون اینکه مشخص شود قهرماناند یا شرور. این بازتابی از زندگی واقعی است که به داستان اصالت و پیچیدگی میدهد و باعث جذابیت سینما میشود.
در فیلم «قهرمان» رحیم (امیر جدیدی) در مرخصی دو روزه از زندان به سر میبرد و در طی آن قصد دارد تا طلبکار بیامان خود ابراهیم (محسن تنابنده) را متقاعد کند که برای بازپرداخت بدهی او را ببخشد. در ادامه او با مشکلاتی مواجه میشود؛ یک کیسه سکههای طلا، یک کار خوب، فریب، نامزد همدستاش، سازمان خیریه، مقامات فاسد و لبخند قاتل در ادامه فیلم وجود دارد.
محل فیلمبرداری آغازین فیلم قهرمان، آثار تاریخی سر به فلک کشیده از جمله نقش رستم را میبینیم که بخشی از منظره است. رحیم در طول مرخصی ۴۸ ساعتهاش برای یافتن شغل نزد برادر همسرش حسین (علیرضا جهاندیده) در تخت جمشید میرود. حسین با خوش اخلاقی به کاهش تنش در موقعیتهای داستان کمک میکند.
داستان فیلم
رحیم سه سال قبل از آن برای راه اندازی یک تجارت پول قرض کرد. اما موفق به پرداخت اینبدهی نشد، باجناقش مجبور شد از مهریه دخترش برای پرداخت بدهی مایه بگذارد. ازدواج رحیم بهم خورد او پس از ناکامی در پرداخت بدهی، مجبور شد رفتن به زندان را بپذیرد. سحر گلدوست در نقش فرخنده نامزد پنهان رحیم بازی فوق العادهای را به نمایش گذاشته.
او یک کیف دستی با 17 سکه طلا پیدا میکند. گویا مشکلات رحیم تمام شد! آنها میتوانند سکهها را بفروشند تا بدهی ابراهیم را پرداخت کنند؛ بنابراین رحیم مجبور نیست به زندان بازگردد. وقتی سکهها را برای فروش میبرند، برای پرداخت بدهی کافی نیست. ابراهیم راضی به گرفتن بخشی از بدهی نیست در واقع او یا کل پول را میخواهد یا هیچی. رحیم به اشتباه طرح B را مطرح میکند.
رحیم تصمیم میگیرد تا صاحب سکهها را پیدا کند (بروشورها در سراسر شیراز پخش میشوند). خانمی هراسان برای مطالبه سکههایی که از شوهر بیکارش پنهان کرده بود، ظاهر میشود. او دقیقاً کیف را توصیف میکند، خواهر رحیم کیف را تحویل میدهد اما هیچ نام یا اطلاعات تماسی از او ندارد.
در این عصر بواسطه رسانههای اجتماعی اخبار با سرعتی بسیار زیاد منتشر میشوند، داستان رحیم با زاویهی قهرمانسازیاش در فضای مجازی پخش میشود. او به جای استفاده از سکهها برای پرداخت بدهی، کار درست را انجام داد و آنها را به صاحبش بازگرداند. در تلویزیون با او مصاحبه میشود، او برای کار نیکش تقدیرنامه دریافت میکند و یک سازمان خیریه برای پرداخت بدهی رحیم پول جمع میکند.
کارگردانی
درست زمانی که به نظر میرسد تمام مشکلات رحیم به پایان رسیده است، زندگی او در تریلر ماهرانه نوشته فرهادی شروع به سیر نزولی میکند. پس از چند مهلت کاذب تنش اوج میگیرد. اجرای ظریف امیر جدیدی در سطوح مختلف فیلم قهرمان موفق است.
رحیم مردی خوشتیپ با لبخندی سادو لوحانه و شخصیتی فروتن است که به او کمک میکند تا از موقعیتهایی پس از دیگری خلاص شود. دروغ با دروغهای بیشتری در فیلم پوشانده میشود. یکی دیگر از بخشهای جذاب فیلم؛ همه شخصیتهای فیلم سوال برانگیز هستند. آیا واقعاً مسئولان زندان و مؤسسه خیریه مصلحت رحیم را میخواهند؟ آن کسی که طلاها را برده کجاست؟ آیا طلاها واقعاً مال او بودند؟ همچنین جالب است که علیرغم همه فریبکاریهای او، مخاطب رحیم را رها نمیکند.
اصغر فرهادی شخصیتهای زنده خلق میکند و آنها را در موقعیتهایی بر اساس زندگی واقعی قرار میدهد. بنابراین بسیاری از فیلمهای او حسی مستندوار دارند. فیلمهای او نگاهی فضول به زندگی مردم واقعی دارند که از یک بحران رنج میبرند، البته ما نیز فراموش میکنیم که بازیگران فیلم در دنیای ساختگی نویسنده-کارگردان نقش دارند. فرهادی پس از برنده شدن دو جایزه اسکار برای «جدایی نادر از سیمین» در سال 2011 و «فروشنده» در سال 2016، همچنان به نمایش درامهای فشرده مملو از مشاجره ادامه میدهد که مبارزه بشریت برای عدالت به نمایش میگذارد.
در شاهکار ژان رنوار در سال 1939، قواعد بازی، شخصیتی فیلم چنین میگوید: «مورد وحشتناک زندگی این است: هر کس دلایل خود را دارد.»
عناصر فیلمهای فرهادی
اصغر فرهادی داستانهای سخت و دلسوزانهای را روایت میکند که در آن انگیزههای افراد همیشه پیچیده تر از آنچه به نظر میرسد، است. تعداد کمی از فیلمسازان معاصر سخنان رنوار را چون فرهادی دنبال کردهاند. این موضوع در فیلم جدید فرهادی، قهرمان نیز صدق میکند. یک درام اخلاقی گیرا در مورد اینکه وقتی یک کار به ظاهر خوب به طور غیرمنتظرهای اشتباه است، چه اتفاقی میافتد.
فرهادی این سیرک رسانهای را با دیدی شکاک بررسی میکند. دیری نپایید که افراد دیگر شروع به زیر سوال بردن اغراقها و ناهماهنگیهای داستان رحیم میکنند. زنی که ادعای کیف کرده بود ناگهان ناپدید میشود و مردم تعجب میکنند که آیا او واقعا وجود داشته است. حتی در هنگام مواجهه با مشکلات، رحیم تمایل دارد به لبخندی جذاب و مشتاقانه برگردد، اما بازی فوقالعاده جدیدی به طور ماهرانهای استیصال فزاینده شخصیت را نشان میدهد، زیرا نقشهاش به طرز شگفتانگیزی به هم میریزد. قهرمان با ارائه لذتهای روایی یک داستان پلیسی بزرگ آغاز میشود و احساسی شبیه به اشعه ایکس از جامعه ایرانی به پایان میرسد.
فرهادی به اندازه برخی از همتایان خود، مانند جعفر پناهی و محمد رسول اف که توسط حکومت ایران به خاطر کارشان تحت تعقیب قرار گرفته اند، فیلمساز متخاصمی نیست، اما نقد اجتماعی در کار او وجود دارد. فرهادی بی عدالتیهای سیستم زندانهای کشور را فاش میکند و مثل همیشه حواسش به نابرابری جنسیتی است. بیش از یک بار در این فیلم، مردان تصمیمات عجولانه میگیرند و زنان در نهایت بهای آن را میپردازند.
جزئیات فیلم قهرمان
فرهادی همچنین عملکرد یک جامعه اخلاق گرا را آشکار میکند که در آن فضیلت، یا ادراک فضیلت، سکه واقعی قلمرو آن است. و او به ما نشان میدهد که چگونه مؤسسات – حتی مؤسسات خیرخواه، مانند خیریهای که به رحیم کمک میکند – از داستانهای الهام بخش مردم سوء استفاده میکنند. هیچ چیز الهامبخشی در مورد قهرمان وجود ندارد که به طعنه خوانده شود. اما اگر فرهادی نسبت به طبیعت انسان بدبین باشد، احتمال قهرمانی واقعی و به سختی به دست آمده را نادیده نمیگیرد.
برخی از تکاندهندهترین صحنههای فیلم، رحیم را نشان میدهند که سعی میکند دوباره با پسرش ارتباط برقرار کند و از او در برابر عواقب شرم و رسوایی محافظت کند، او این کار را دور از کانون توجه رسانهها انجام میدهد. و اینکه چگونه موقعیتها هرگز به آن سادگی که ظاهر میشوند نیستند. آنچه در مورد فیلم قابل توجه است این است که چگونه چنین داستان ساده ای میتواند به روشهای غیرمنتظرهای اتفاق بیفتد و ما را به تجدید نظر در قضاوتهای فوری و تصورات قبلی خود وادار کند. برای مثال: رحیم به عنوان فردی پیچیده مانند همه ما، در شرایطی که به سرعت تبدیل به یک سراشیبی لغزنده میشود. موضوع اصلی در آثار فرهادی این است که چگونه هیچ کار خیری بدون مجازات نمیماند. او میداند که پاسخ آسانی برای هیچکس وجود ندارد.