تیم برتون فیلمسازی است با سبکی بسیار منحصر به فرد، که به آثار او و کسانی که آنها را تکرار میکنند به عنوان برتونسک شناخته شدهاند. ما برتونسک را در همه جنبههای فیلمهایش میبینیم: نویسندگی، نورپردازی، موسیقی، شخصیتها و البته طراحی تولید. خلاقیت به همراه گوتیک برتونسک را شکل میدهد.
عناصر mise en صحنه در آثار تیم برتون
اصطلاح mise en scene عنصری است که برای ایجاد یک تصویر بصری استفاده میشود.
شاید هیچ فیلمسازی به اندازه تیم برتون از میزان اهمیت میزن صحنه مطلع نباشد. صحنه میزن نقش بسزایی در ایجاد حالت (احساس یک داستان) و لحن (نگرش هنرمند) دارد. ما میتوانیم تأثیرات صحنههای سرسختانه را در همه جا در بهترین فیلمهای برتون ببینیم زیرا این نتیجه خلاقیت او است.
خلق شخصیت
پدر هیولاها و هنر بورتونسک؛ تیم برتون نبوغ و فردیت را از طریق فیلمهایش بیان میکند. برتون به عنوان یک هنرمند جذاب با ایدههای عجیب و غریب شناخته شد. فیلمهای برتون همچنین بازتاب زمان و خاطرات او در کودکی تا بزرگسالی است و حیطه مشخصی را در زمینه وحشت ایجاد میکند. بی نظیر بودن تیم به علت خلاقیت او در سبک و چشم انداز تکنیکهای فیلم است مانند تضاد آشکار سیاه و سفید، معروف به اکسپرسیونیسم آلمانی و تمها و نقشهای مکرر نمایانگر خلاقیت آثار او است. شخصیتهایی با رفتارها و نگرشهای خاص دائماً در فیلمهای تیم ظاهر میشوند؛ شخصیتهایی عجیب و در عین حال دوست داشتنی.
چنین ویژگیهایی به وضوح در Edward Scissorhands و Alice in Wonderland نشان داده میشود.
فرم منحصر به فرد او در کارگردانی فیلم و ایدهها با دیدگاه فردگرایانهاش ارتباط دارد، که از موضوعات تکراری با بیان آلمانی وام میگیرد.
شخصیت تیم برتون
تیم برتون بیشتر وقت خود را در اتاق بسته و حیاط پشتی خود سپری میکرد و پتانسیل خود را به عنوان یک هنرمند و کارگردان فیلم متفاوت از بقیه پرورش میداد. سبک برتون به نام بورتونسک شناخته شد. ایدههای متفاوت او از گذشتهاش نشات میگیرد. تفسیر “آلیس در سرزمین عجایب” چنین سبک جذابی را به تصویر میکشد، زیرا ویژگیهای هر شخصیت به طور منحصر به فرد از دیدگاههای جامعه در مورد “زیبایی” تاثیر نمیگیرد. همه شخصیتها از نظر خلاقیت و جذابیت به خوبی پردازش شدهاند. زیبایی ملکه سفید نسبتاً عجیب و در عین حال دلپذیر است. ابروهای مشخص، رژ لب زرشکی با پوست کم رنگ برفی. ایدههای منحصر به فرد تیمبرتون منعکس کننده دیدگاه فردگرایانه وی است، که در آن شکلی از زیبایی به همراه خلاقیت بیان شدهاست.
منابع الهامبخش تیم برتون اکسپرسیونیسم آلمانی است مانند ادوارد دست قیچی. جایی که واقعیت دردناک با استفاده موثر از زاویههای دوربین و عکسها، نقش اصلی را در فیلم ایفا میکند.
مانند صحنهای که ادوارد در سمت چپ به در چوبی نگاه میکند، همزمان میشود با یک عکس مستقیم از بالا با سایه سنگین. حالت چهره اد به خوبی نور را تکمیل میکند، سایه ملایمی ایجاد میشود که تا حدی زخمهای او را با منبع نور ترکیب میکند.
نحوه نوشتن داستانهای روشن و تاریک
تیم برتون به اندازهای که ایده پرداز است فیلمنامه نویس نیست. در حقیقت، تقریباً همه اعتبار نویسندگی برتون برای مفهوم سازی داستان/شخصیت است، نه فیلمنامه نویسی.
بنابراین، ما از زیبایی شناسی تیم برتون در مورد رویاپردازی جهان فیلمها چه میآموزیم؟ خوب برای درک سبک تیم برتون در فیلمسازی و مفهوم سازی داستان، باید نگاه دقیقتری داشته باشیم.
فعالیت برتون
در اوایل دهه 1980، برتون کار خود را در استودیو والت دیزنی با انیمیشن آغاز کرد. دو سال بعد، او اولین فیلم کوتاه خود را با عنوان وینسنت کارگردانی کرد که نوعی قصیده اتوبیوگرافی برای ادگار آلن پو و وینسنت پرایس بود.
وینسنت یک قطعه اساسی در ایجاد سبک هنری تیم برتون و یکی از بهترین فیلم کوتاههای تمام دوران است.
محتوای شعر فراتر از چیزهایی است که از آثار برتون انتظار داشتیم. مانند تمرکز بر وحشت وجودی، هیولاهای غم انگیز و وحشتناک. اگرچه انجام این کار تا حدودی غیرممکن است، اما برای درک بهتر خلاقیت برتون آثار او را بدون هیچ گونه تصویری تصور کنید. این اولین قدم برای درک بهتر فیلمهای تیم برتون است.
با پوفیلمو در بررسی بهترین آثار سینمایی جهان همراه باشید.
هنر طراحی متضاد
در طراحی تیم برتون دو وجه وجود دارد: طرف طبیعت گرایانه و سویه تئاتر با خلاقیت. جنبه طبیعت گرایانه تمایل دارد دیدگاه اغراق آمیز خود برتون در مورد “حومه آمریکا” را تقلید کند، نمونهای از ادوارد دست قیچی: حومه شهر Tim Burton در حومه آمریکا با رنگ های روشن و گیرا و همچنین معماری و اتومبیلهای دهه 1960 مشخص شدهاست که در تضاد کامل با جنبه تئاتری برتون قرار دارد و با رنگ های گوتیک و نیرنگهای مکانیکی تعریف میشود و به شدت از اکسپرسیونیسم آلمانی الهام گرفته است.