فیلم the fountain و تلاش برای جاودانگی

فیلم The Fountain با داشتن سه داستان مجزا روندی در هم تنیده دارد. خطوط بین آنچه واقعی است و آنچه واقعی نیست محو می‌شود.

ایزی بیمار است و در حال مرگ. در واقع، او آماده مرگ است. او پذیرفته است که پایان نزدیک است.

تام با این موضوع مبارزه می‌کند. او در فکر از دست دادن همسرش غرق شده است. به جای اینکه با او وقت گرانبهایی را که برایشان باقی مانده است بگذراند؛ در آزمایشگاه می‌ماند و سعی می‌کند درمانی پیدا کند. در پایان فیلم، شاهد تجربه‌ای عمیق و غم‌انگیزهستیم که ایده‌ای از صلح را برای او به ارمغان می‌آورد.

مفهوم کلی فیلم The Fountain

شخصیتی که از جانب ترس از مرگ به یک رابطه مسالمت آمیز با مرگ و میر در حال حرکت است. هر آنچه این فیلم در مورد مرگ می‌گوید را می‌توان به طور کلی در مورد از دست دادن نیز اعمال کرد. ما نمی‌توانیم اجازه دهیم از دست دادن یا ترس از دست دادن ما را محدود کند یا ما را از بین ببرد.

اما ما باید اجازه دهیم آن چیزها ما را آموزش دهند و ما را روشن کنند. ایزی در مواجهه با مرگ خود، زیبایی جدیدی را در جهان کشف کرد. او از خلاقیت الهام گرفت. به همین ترتیب، در پذیرش مرگ ایزی، تام همان کشف و الهام را به اشتراک گذاشت.

اما در واقع چه اتفاقی در داستان می‌افتد؟

مسیر فوق العاده

اگر در مسیر فوق العاده قدم برداریم، به هر سه خط داستانی موجود در واقعیت نگاه می‌کنیم. تام فاتح بود. او عصب شناس است و مسافر فضایی خواهد بود.

در حالی که بین هر خط زمانی قرن‌ها فاصله وجود دارد، بین هر سه آن تعامل وجود دارد. درختی که فاتح پیدا می‌کند منبع معجزه درمانی است که عصب شناس کشف می‌کند. و داستان مسافر فضایی بذری را ایجاد می‌کند که در طول زمان به عصب شناس منتقل می‌شود تا در قبر ایزی دفن شود.

مسئله اصلی در اینجا درک مکانیزم‌هایی است که احتمالاً می‌تواند منجر به تعامل بین خطوط زمانی شود. برخلاف فیلمی مانند Looper که تلاش می‌کند جنبه‌های سفر در زمان را باورپذیر کند، فیلمThe Fountain ما را بدون پاسخ صریح رها می‌کند.

چگونگی و چرایی اتفاقی که افتاده در نظر گرفته نمی‌شود، فقط به چه چیزی توجه می‏شود. می‌توانیم آن را به یک مفهوم از پیش تعیین شده تبدیل کنیم، اینکه همه چیز قبلاً اتفاق افتاده است، زمان خطی نیست، بلکه کاملاً آزاد است.

مسیر زمینی

ایزی اشاره می کند که او روی رمانی کار می‌کرد که ما متوجه شدیم به نام فیلم The Fountain است. آن رمان درباره فاتح، توماس، یا تام بود.

قبل از مرگ، ایزی از تام می‌خواهد که نوشتن رمان را تمام کند. او می‌گوید تنها فصل آخر باقی مانده است.

می‌دانیم که رمان حداقل شامل فاتح و مسافر فضایی است که به سمت شیبالبا می‌رود. این باعث می‌شود که فیلم The Fountain به یک فیلم اساساً متفاوت تبدیل شود. در نسخه فوق العاده وقایع، فیلمThe Fountain یک داستان عاشقانه حماسی است که فراتر از مکان و زمان است. این در واقع رمان ایزی است.

گیاه نماد

تام پس از مرگ ایزی ویران شده است، اما تام از رمان ایزی درباره فاتح و مسافر فضایی استفاده می‌کند تا غم و اندوه خود، گناهش از نگذراندن وقت بیشتر با ایزی و ترسش از مرگ را برطرف کند. این رمان به او اجازه می‌دهد دنیایی بسازد که در آن او و ایزی برای همیشه با هم باشند.

دنیایی که در واقعیت هرگز وجود نخواهد داشت. زیرا در واقع هیچ چیزی برای بازگرداندن ایزی از دنیای مردگان وجود ندارد. مردم واقعاً روی درختان زندگی نمی‌کنند. آن‌ها میمیرند. و ما باید بدون آن‌ها ادامه دهیم. اما تام با تجربه‌اش از پایان رمان، به احساس آرامش دست می‌یابد.

ما آن آرامش را در صحنه پایانی می‌بینیم. تام دانه را روی قبر ایزی می‌کارد، یک حرکت نمادین. به همان اندازه که درباره امید نیز اینگونه است؛ نمادین.

پایان فیلم The Fountain

ایزی دانه را به تام امروزی داد. آن لحظه می‌تواند پایان رمان باشد، چیزی شبیه به: « ایزی، در لباس زمستانی، در میان سرسبزی درختی که دوباره متولد شده بود، ایستاده بود و به شکوفایی آن لبخند می‌زد. او دانه‌ای را از شاخه‌ای برداشت و دانه را در گرمای کف دست باز خود نگه داشت و منتظر ماند تا آن را بردارید.

ایزی داستان مرد مایا را به تام گفته بود که دانه‌ای در قبرش کاشته بود و روحش در درخت رشد کرد. بدیهی است که رمان ایزی به شدت از این داستان نشأت گرفته است.

با پوفیلمو مطالب سینمایی را دنبال کنید.

درباره‌ی horie

همچنین ببینید

فیلم برادران لیلا

معرفی و بررسی فیلم سینمایی برادران لیلا در سایت پوفیلمو

فیلم برادران لیلا داستان فرو افتادن خانواده‌ای آسوده‌خاطر را روایت می‌کند. در این خانواده‌ی رو …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *