فیلم بچه رزماری با حوصله و استادانه تنش ایجاد می کند. نه به این دلیل که کاملاً به یک پایان شیطانی متکی است، بلکه به این دلیل که رومن پولانسکی می خواهد بیننده را در پارانویا غرق کند.
پولانسکی از طریق مطالعه دقیق شخصیتها، رفتارها و ویژگیهای طبیعتگرایانه آنها، حس بسیار واقعی وحشت را میسازد. از طریق آن، او فضای بیثباتی را ایجاد میکند که با یک بدبینی عملی با تهدید ماوراء طبیعی مقابله میکند. دقیقا او بدترین و غیرقابل تصورترین ترسهای ما را تأیید میکند.
وحشت در فیلم بچه رزماری
کارگردان تا آخرین مرحله، فیلم خود را به عنوان یک وحشت ماوراء طبیعی نشان نمیدهد. توانایی پولانسکی در برانگیختن چنین ترس خاص و به ظاهر واقع گرایانه از فرقه گرایی در سال 1968 منجر به واکنشهای شدیدی شد؛ از جمله اعتراضات راست مسیحی و اتهاماتی مبنی بر اینکه فیلم مناسک واقعی شیطانی را به تصویر میکشد.
در دهه 1960، اقتدار کلیسای کاتولیک با ظهور سیستمهای اعتقادی جایگزین، از جمله بیخدایی و شیفتگی به جادوی سیاه کاهش یافت.
افسون زدگی و زیر سوال بردن آرمان های مسیحی باعث ایجاد سوء ظن فرهنگی نسبت به ایدئولوژیهای دیرپای دینی شد.
فیلم بچه رزماری از چه میگوید؟
این دیدگاه ایدئولوژیک نوظهور نشان دهنده یک تغییر عمده در جنگ فرهنگی بود. در واقع تهدید برای کسانی بود که قاطعانه از مسیحیت پیروی می کردند. همچنین کسانی که معتقد بودند این انجمنها جای خود را به برخی فعالیتهای جنایتکارانه دادهاست.
ظهور و آگاهی از فرقه های شیطانی در ایالات متحده، موقعیت گروههای مذهبی را به خطر انداخت.
بچه رزماری توسط ایرا لوین، یک ملحد یهودی الاصل، در سال 1967 منتشر شد. این کتاب احساسات فرهنگ افسون زده مذهبی را مورد بررسی قرار داد. همچنین در سال بعد توسط پولانسکی و تهیه کننده رابرت ایوانز در پارامونت پیکچرز به فیلم سینمایی تبدیل شد.
فضای حاکم بر فیلم بچه رزماری
رومن پولانسکی برای هر احتمال وحشتناکی به دنبال تایید و تکذیب است. از صداهای خفهای که از دیوارها شنیده میشود گرفته تا خلق و خوی مهربان شخصیتهایش، حتی شخصیتهای شیطانی، تماشاگر و حتی قهرمان داستان را در طول این مدت حدس میزند.
خلاصه فیلم بچه رزماری
میا فارو نقش رزماری وودهاوس را بازی میکند، مادری که باور میکند که هم پیمان جادوگران نقشهای برای دزدیدن نوزاد متولد نشدهاش برای قربانی کردن انسان دارند. اما قبل از هر صحبتی در مورد جادوگران یا توطئه های غیبی، پولانسکی حدود یک ساعت را صرف ترسیم شخصیتهای خود، روابط عجیب و غریب، ناامنیها و خواستههای آنها میکند. رزماری و همسرش گای (جان کاساوتیس) به برامفورد، مجتمع آپارتمانی گوتیک در شهر نیویورک نقل مکان میکنند.
رزماری زنی ساده لوح، ظریف و کودکانه است. او روزهایش را صرف تزئین خانه جدیدشان میکند، هر طور که میتواند خودش را مشغول میکند. نوک انگشتانش را دور شوهر عصبانیاش میچرخاند. در یک کلام، به او آموخته شده است که کنار بیاید و اطاعت کند، مانند بسیاری از زنان خانه دار. سروصدا به پا نکند و به شوهرش خدمت کند.
در همین حال، گای برای تبدیل شدن به یک هنرپیشه بزرگ تلاش میکند و تنها نقشهایی را در تبلیغات تلویزیونی و تولیدات تئاتر پیدا میکند. او سریع صحبت میکند، هر جا شوخی میکند، و مرتب صداهایی میزند که رزماری را به خنده میاندازد. او بچه می خواهد، اما او می خواهد صبر کند تا بچه دار شود تا بازیگری اش پایدارتر شود.
در فیلم بچه رزماری کاستوت که بود؟
تری یکی از آشنایان رختشویخانه رزماری، با همسایگان مسن آنها، کاستوتها زندگی میکند. به نظر میرسد تری بدون دلیل خودکشی میکند. این همسایگان سالخورده و عجیب و غریب، مینی (روث گوردون) و رومن کاستوت (سیدنی بلکمر)، بلافاصله پس از مرگ تری خود را معرفی میکنند. مینی به در آپارتمان رزماری نگاه میکند تا نگاهی به بازسازی آنها بیاندازد و سپس آنها را برای شام دعوت میکند.
رزماری و گای که به خاطر همدردی مجبور به خوردن یک وعده غذایی دوستانه شدهاند، از آپارتمان خفهکننده همسایه دیدن میکنند. بحثی در مورد دین و پاپ پیش میآید و روم میگوید: «لازم نیست به او احترام بگذاری، زیرا او وانمود میکند که مقدس است». رزماری، به عنوان یک کاتولیک از صحبت کردن در مورد آن احساس ناراحتی می کند. در ادامه اگرچه رزماری دیگر نمیخواهد با آنها کاری داشته باشد، گای مشتاق شنیدن داستانهای رومن است.
چرا رزماری؟
جزئیات فیلم ما را می بلعد، مانند اینکه این شخصیت ها چقدر احساس سه بعدی می کنند. زماری هر چقدر هم بامزه و عشوه گر به نظر برسد؛ محصول یک فرهنگ مردسالار است و از این رو برای شوهرش مانند یک چاشنی رفتار میکند.
او که یک زن خانه دار تنهاست، با خودش حرف می زند و فضایی فعال دارد. گای سعی میکند مانند یک شوهر فهمیده و حساس به نیازهای همسرش رفتار کند.
پولانسکی همچنین مکالمات به ظاهر بیاهمیت را با جنبههای کنجکاوی بالا لایهبندی میکند که بعداً اهمیت پیدا میکنند. مینی با صحبت در مورد شستن ظروف یا برنامه های آینده، رزماری را در مورد سلامتی خوب، قصدش برای بچه دار شدن و سابقه خانوادگی باروریاش بررسی میکند. آیا این گفتگوی بیهوده است یا چیز دیگری در آن وجود دارد؟ پولانسکی ما را در حدس زدن نگه میدارد.
آیا فیلم بچه رزماری یک میزانسن واقع گرایانه است یا ترسناک؟
رومن پولانسکی میزانسن واقع گرایانه عناصر ترسناک را در این فیلم پوشش می دهد، به طوری که چیزی که مشکوک باقی می ماند بیش از حد واقعی و بی اهمیت به نظر می رسد که احتمالاً نمی تواند در قلمرو ترسناک کندوکاو کند.
ترسهای او نه از ریشههای ماوراء طبیعی، بلکه از احتمال روانشناختی ناشی میشوند، کارهای وحشتناکی که مردم در صورت اجبار انجام خواهند داد.
سبک رومن پولانسکی
پولانسکی در وسواس و جنون تخصص دارد، به ویژه آنهایی که در یک فضای محدود عرضه میشوند. قبل از فیلم بچه رزماری، دافعه را در سال 1965 ساخت و بعد از آن، مستأجر را در سال 1976 ساخت. اینها را یک سه گانه موضوعی در نظر بگیرید. هر کدام در آپارتمانی می گذرد که به طور فزاینده ای محدود می شود، قهرمانان نسبت به همسایگان، صداها و تاریخچه خود ساختمان محتاط هستند.
به نظر می رسد دیوارها به تدریج به طرف داخل بسته می شوند و فضای داخلی را خفه میکنند، در حالی که دنیای درون سر آنها مدتهاست که دیوانه شده است.
این فیلمها هر کدام مخاطب را وادار میکنند تا اعتبار شخصیت اصلی را زیر سوال ببرند. آیا دنیا واقعا پر از این ترسهاست یا ترس آنها نشانه برخی از بیماری های روانی است؟
برای خواندن مطالب سینمایی سایت پوفیلمو را دنبال کنید.