آنا کارنینا و مادام بوواری دو نفر از زنانی هستند که ادبیات خوش نام شناخته نشدند. کارنینا آماده است تا تمام مزایای جامعه بورژوا را به نفع مردی که دوست دارد از دست بدهد. بوواری مردی را که دوستش دارد در تلاش برای صعود اجتماعی رها میکند.
در نسخه جدید “آنا کارنینا” جو رایت، کایرا نایتلی به طور منحصر به فردی زیباست و مجلل لباس پوشیده است. تقریبا نیمی از فیلم رایت در یک تئاتر واقعی به صحنه میرود و نه تنها از صحنه بلکه از جعبهها و حتی طبقه اصلی با حذف صندلیها برای نمایش استفاده میکند.
تمام جهان یک صحنه است و ما فقط بازیگران آن هستیم
کارنینا نمیتواند بفهمد که چقدر کارش درست است یا غلط. او انتخابهایی میکند که در جامعه عالی سن پترزبورگ و مسکو غیرقابل قبول است و طوری رفتار میکند که گویی دیگران نامرئی هستند. به نظر نمیرسد او متوجه شود که تماشاگران آنجا هستند و توجه زیادی میکنند. او معتقد است که میتواند قوانین را زیر پا بگذارد و از آن خلاص شود.
آنا همسر بسیار جوان وزیر مهم دولت، کارنین (جود لا) است. کارنین مهربان اما خشک و منزوی است. آنا نسبت به کارنین عشقی ندارد، و اما پسر 8 ساله آنها. آنا در ایستگاه قطار برای ملاقات با دالی، با افسر جوان پرشور ورونسکی (آرون تیلور جانسون) مواجه میشود و هر دوی آنها درگیر عشق در نگاه اول میشوند.
آیا آنا کارنینا میتواند در جامعه روس دوام بیاورد؟
شوهر آنا نابینا نیست و به زودی از ماجرای او مطلع میشود. او بسیار خوددار است. قلب آنا آنقدر شعله ور است که نمیتواند عشق خود را با ورونسکی پنهان کند. او هزینه جدایی از همسر و پسر محبوبش را میپردازد. او گناه کرده و مجازات شده است. مجازات او هنوز به پایان نرسیده است، و درسی که آنا کارنینا میآموزد این است که اشتیاق ممکن است موقتی باشد، اما رسوایی دائمی است.
با سایت پوفیلمو مطالب سینمایی را دنبال کنید.
اقتباس های گذشته تلاش کردهاند تا متن را به طور موثر فقط به یک اجرا منطقی تبدیل کنند بدون این که شخصیتها و موضوعات ضروری 900 صفحهای تولستوی را لحاظ کنند. به این منظور، باید از استاپارد، نویسنده فیلم نامه، تقدیر کرد. آنا (کایرا نایتلی)، همسر کارنین (جود لا)، خود را درگیر رابطهای با افسر سواره نظام روس، کنت ورونسکی (آرون تیلور جانسون)، میکند. آنا به خاطر ورونسکی از شوهر سرشناس خود جدا میشود اما قوانین جامعه مانع از دریافت هرگونه کمک هزینه از طرف مجاهدین میشود. در واقع، اگر کارنین را ترک کند، از وضعیت و حمایت مالی کاملاً محروم میشود.
اقتباس استاپارد از آنا بعنوان یک نیروی شیدایی و گاه بیرحمانه است. در اینجا، او شوهر خود و فرزند معصوماش را رها میکند و یک عشق کم عمق در ورونسکی را انتخاب میکند.
تحولات در صحنه
اجرای رقص دقیق، بازیگران را به حرکت درمیآورد. هر شخصیت طوری رفتار میکند که انگار در یک باله شرکت کرده است. طنابها، سیمها و نقاشیهای مات درزمینه عمداً قابل مشاهده هستند و دست و پا زدن بازیگران به طرز حیرتانگیزی شنیده میشود گویی رایت تصمیم گرفته است از یک نمایشنامه واقعی فیلمبرداری کند. علاوه بر این، رایت تعدادی استعاره بصری دیگر را فراتر از تصویر صحنه اصلی خود به کار میگیرد. هر زمان که آنا و ورونسکی به هم عشق میورزند، رایت کمرنگ میشود تا چرخها را بچرخاند، گویی عشق ورزی آنها آنا را به سمت سرنوشت او سوق میدهد. آنا همچنین خود را در بازتاب آینههای تکه تکه در طول فیلم میبیند و بر ضرورت دوگانگی در جامعه روسیه تأکید میکند.
صحنه نمایش جایی برای بازتاب جامعه
پس از هر صحنه، درهای صحنه روی چشم انداز وسیع برفی باز میشود. مناظر زرق و برق دار قابل مقایسه با صحنههای دکتر ژیواگو، ناسازگاری شدید احساس میشود. البته، هر بار که رایت به صحنهها و لباسهای چشمگیر دنیای صحنهای خود باز میگردد، استعاره فیلم او بیشتر ریشه دار میشود. این بازتاب جامعه در فیلم اوست. زیرا احساس میکنیم تحت تأثیر تصنعی بودن سیاست اجتماعی قرار گرفتهایم. با این وجود، نمادهای بصری فراوان ما را به روایت نزدیک نمیکند.
در طول فیلم متوجه میشویم که نمایشی بودن جامعه بالا مورد تاکید قرار میگیرد، جایی که هنجارها و ریاکاریهای زندگی عمومی مشهود است. صحنهها در ساختمان تئاتر، روی صحنه، یا در سالنی که صندلیها برداشته شدهاند، آغاز میشود. این اثر یک لفاظی غیر واقعی است. اغلب صحنههای گروهی، فیلم را شبیه یک فیلم موزیکال میکند.
نهایت آنا کارنینا
آن چه از آنا برای ما میماند این است که آنا زنی است که عملکردش ماحصل شرایط است. بی شک در بستر ایده آلیسم روسی دور از تصور نیست که این اتفاق رخ بدهد. حتا در هر جامعهای با انطباقها و موازین سنتی که از ایدهآل گرایی سرچشمه میگیرد به دور از واقعیت نیست صورت گرفتن این احساسات و رخداد حوادث دور از انتظار که به ظن رسوایی قلمداد میشوند. در نهایت ممکن است شخصی چون آنا کارنینا به هر طریقی از صحنه/جامعه حذف شود.