چند فیلم عاشقانه یا یک سه گانه عاشقانه؟

در میان تمامی فیلم عاشقانه هایی که تا کنون بر پرده سینما ظاهر شدند، سه گانه ریچارد لینکلیتر با برخورداری از درک درست به یکی از ماندگارترین و البته بهترین عاشقانه‌های تاریخ تبدیل شده‌است. داستان سه گانه یا Trilogy از نظر تکنیکی بسیار خوب عمل کرده است. البته ناگفته نماند که ممکن است نسخه جدیدی به این مجموعه در سال ۲۰۲۲ اضافه شود. ساخت مجموعه جدید به توافق بین بازیگران و کارگردان بستگی دارد.

داستان یک روایت عاشقانه است از آشنایی جسی و سلین که ابتدا در راه قطاری به سمت وین یکدیگر را ملاقات می‌کنند، دفعه بعد در پاریس و آخرین بار در یونان. هر کدام از فیلم‌ها داستان سه روز مختلف را بیان می‌کنند که با دیالوگ‌های جالب و نگاهی منعطف، موقعیتی که در آن هستند را بررسی می‌کنند. این فیلم عاشقانه سه موقعیت متفاوت از دو نفر را به تصویر می‌کشد؛ پیش از طلوع  Before Sunrise، پیش از غروب Before Sunset و پیش از نیمه‌شب Before Midnight. هرکدام از این فیلم‌ها به ترتیب در سال‌های ۱۹۹۵، ۲۰۰۴ و ۲۰۱۳ اکران شدند.

این فیلم عاشقانه قصیده‌ای رمانتیک با برخورد تصادفی دو جوان غریبه تنها آغاز می‌شود. سلین دانشجوی دانشگاه پاریس و جسی، جهانگرد تنهای آمریکایی؛ آن‌ها در قطاری به مقصد وین باهم مواجه می‌شوند. سپس تصمیم می‌گیرند یک روز را قبل رسیدن به مقصد با هم بگذرانند. نگاه حساس ریچارد لینکلیتر؛ این زوج را در حالی که در خیابان‌های شهری باشکوه پرسه می‌زنند، عدم اطمینان و سرمستی عشق جوان را به تصویر می‌کشد، از اولین تکانه‌های جذابیت تا وعده امیدوارکننده‌ای که سلین و جسی پس از جدایی اجتناب‌ناپذیرشان به هم می‌دهند.

داستان فیلم عاشقانه Before

این فیلم عاشقانه در قطاری به سوی وین آغاز می‌شود و درست 18 سال بعد در کافه‌ای در یونان به پایان می‌رسد. شخصیت‌ها نیز در کنار بازیگران نقش‌هایشان بالغ شده‌اند. اتفاقی که می‌افتد این است که با تجربه‌هایشان بازی با کیفیت تری از آن‌ها رو می‌شود.

کارگردان با صبوری خاص به پرداخت فیلم نشست. او پس از ساخت اولین قسمت به این نتیجه رسید تا این عاشقانه را تا آنجا که گریم و جلوه کامپیوتری اجازه می‌دهد سالخورد کند.
هر قسمت این فیلم عاشقانه هر بار پس از 7 سال اکران شده‌است. زیرا در واقع او با این صبوری به پروردن داستان این فیلم عاشقانه محبوب در ذهن خویش کمک کرده‌است.
سلین و جسی در پیش از طلوع درگیر هیجانات جوانی خویش هستند. به همین رو است که می‌توانند ساعت‌ها در انواع موضوعات چرخ بخورند و حتا شهر وین را به ما بنمایانند آنگونه که زندگی جریان دارد یا بازتاب دهنده واقعیت است. سلین و جسی در پیش از غروب دچار سرخوردگی و یاس سی سالگی می‌شوند.

اما پیش از نیمه شب، آنجا که دیگر هیجانات جای خود را به آرامش و سکون می‌دهد اما لذت‌بخش‌ترین قسمت ماجرا دیدن تغییرات بازیگران در این قسمت است.
لینکلیتر در ابتدا بر آن بود تا یک داستان جذاب عاشقانه را روایت کند که بعد تصمیم گرفت آن را به سه‌گانه تبدیل کند.

برای خواندن مطالب بیشتر درباره فیلم‌ها و سریال‌های عاشقانه در پوفیلمو لطفا روی لینک کلیک کنید.

برخورد اتفاقی در یک فیلم عاشقانه

سلین و جسی در این فیلم عاشقانه خیلی اتفاقی با هم برخورد می‌کنند. بدون هیچ وعده ملاقاتی هر دو با مقاصد متفاوت، در شرایطی متفاوت، در طول سفر گذرای یک قطار، همه این‌ها باهم این سوال را مطرح می‌کند که آیا همه چیز اتفاقی رقم می‌خورد و آیا سرنوشت وجود دارد یا خیر.

جسی در تاریکی شانس خود و در حالی که چیزی برای از دست دادن ندارد، تیری شلیک می‌کند و از سلین می‌خواهد تا در آخرین سوت قطار در حال حرکت به او بپیوندد. سلین با احساس این که نیروها در اطراف آن‌ها موج می‌زنند، به لحظه اعتماد می‌کند و فرصتی به جسی می‌دهد. برخورد جهان بینی اروپایی سلین و آمریکایی جسی و نحوه ی بودن آن‌ها باعث ایجاد لحظات عالی و البته سوء‌تفاهم‌های جذاب می‌شود. به خصوص در فیلم اول، مانع زبانی باعث شده است که سلین با دقت به جسی گوش دهد و داستان‌های او را با همان حس شگفتی کودکی درک کند.

جسی همچنین دارای یک آسیب پذیری پنهان است، چه در وین چه در پاریس، جایی که زبان‌های خارجی مختلف او را احاطه کرده‌اند. وقتی یک زوج اتریشی از او می‌پرسند که چرا سعی نمی‌کند آلمانی صحبت کند، به طرز محسوسی غافلگیر می‌شود. وقتی سلین در یک کافه پاریس سیگاری روشن می‌کند، از شوک فرهنگی پوزخند می‌زند. اما بالاخره او با عشق زندگی‌اش در پاریس است.

عاشقانه رمانتیک تا رئالیسم

درک دردناکی وجود دارد که سلین و جسی، و درنهایت مخاطب پس از تماشای یک فیلم عاشقانه باید بپذیرند: هیچ چیز ثابتی نمی‌ماند. پرتره این زوج که این سه فیلم را خلق می‌کند، فراتر از نشان‌دادن شکلی ایده‌آلیستی از عشق است.

در پایان فیلم اول و به خصوص قسمت سوم، شخصیت‌ها و مخاطب به شدت از عشقی رویایی که در دو فیلم و نزدیک به دو دهه به طول انجامیده است، متحیر می‌شوند. این فیلم همه را با این واقعیت روبرو مواجه می‌کند که چگونه این داستان تخیلی که عشق برای همیشه پر زرق و برق می‌ماند مختل می‌شود.

دیالوگ در سه گانه عاشقانه

اولین فیلم از این سه‌گانه تلاش آنان برای سردرآوردن از همه چیز را به خوبی نشان می‌دهد؛ روایت معمول دانشجویان اروپا در آن دوران. دیالوگ‌های پر طمطراق و چالش برانگیز که البته در زمینه ارتباط و آشنایی آن‌ها تنها کارکرد هم‌صحبتی و البته دلربایی را دارد.

پیش از غروب تصویری مغشوش از ناامیدی است که در شهرهای اروپا راه افتاده اما در حال رشد است و موقعیت بعدی‌اش قابل پیش بینی نیست. همین راه رفتن‌های طولانی با سردرگمی یک حس شاید ناامیدی است که آن‌ها را به هم نزدیک می‌کند و در یک ارتباط عاطفی باز می‌شود. اما در پیش از فیلم عاشقانه نیمه‌شب می‌بینیم که آن‌ها در حال جر و بحث و دعوا هستند. بازیگران نیز در پردازش شخصیت‌هایشان به خوبی با هم همکاری کردند.

واقعیت‌های فیلم عاشقانه

دیالوگ‌ها واقعی بودند، موقعیت شخصیت‌ها نیز بنابر بر مفصل بندی یک فیلم عاشقانه واقعی بوند. واقعی بودنشان از جهت درگذر بودنشان است. پسر از دختر می‌خواهد تا از قطار پیاده شود یا درباره معشوقش کتاب بنویسد اما این آشنایی دیر به دیر اتفاق می‌افتد. در واقع پیش از طلوع کنترل دیدار دو انسان را نشان می‌دهد.

زیبایی این سه گانه به گونه‌ای نیز از بابت تازگی آن است که سینمای آمریکا از اینچنین فیلم عاشقانه‌ ای بی‌بهره بود.
در ازای مکالمات طولانی که در حین قدم زدن و گشتن رد و بدل می‌شوند اما حرکات غیر منطقی عاشق‌وارانه را که ممکن است در بسیاری فیلم‌های عاشقانه دیده باشید در این فیلم نمی‌بینید از جمله: فداکاری‌های مغرقانه، اغراق در حالت کلی و… .

طراحی صحنه‌های زیبا

ما در این فیلم یا در این سه گانه عاشقانه از ریچارد لینکلیتر، وین را به زیبایی می‌بینیم. این شهر در دهه ۹۰ میلادی سرشار از حس زندگی است که می‌توان فضای یک فیلم عاشقانه رمانتیک را در آن طرح‌ریزی کرد.
این سه گانه یکی از مرجع‌های موج نو فرانسه است. گذشته از این در فیلم دوم پاریس را می‌بینیم این بار این زوج در این شهر مجبور به ملاقات می‌شوند. پیش از نیمه‌شب زمان بازنگری به مشکلات زندگی مشترک آن دو است از این رو در یک منطقه تعطیلات روستایی در یونان می‌گذرد. هر صحنه و محیط کاملا با سفر آنها هماهنگ است. از اروپا به‌عنوان مجرایی برای توجه به خود شخصیت‌ها و احساسات‌شان استفاده شده است.

 استفاده از زمان

در آثار لینکلیتر عنصر زمان همیشه جلوه‌ای ویژه و جذاب داشته‌است. با این حال، هیچ فیلمی به اندازه پیش از طلوع درگیر مسئله زمان نبوده است. فیلم پیش از طلوع در دنیای واقعی  توقفی کوتاه می‌کند. جسی و سلین در همراهی باهم از زمان واقعی دور می‌شوند و به تعریف جدیدی از زمان می‌رسند. آن‌ها در این روند با زمان حال یا زمان معاصر برخورد می‌کنند زمانی که تنها وجود دیگری اهمیت دارد و معناها در آن شکل می‌گیرد.
در فیلم عاشقانه دوم و مسیری که از کتاب‌فروشی تا خانهٔ سلین می‌روند زمان ماهیت حقیقی خود را دارد.

مکان‌های دنیای قدیمی

این فیلم عاشقانه در سه قسمت مخاطبان را در سراسر جهان، به برخی از رمانتیک‌ترین شهرها و مکان‌های اروپا می‌برد. خواه این زوج هنگام قدم زدن در یک خیابان باریک ونیزی شانه‌هایشان را به هم بزنند، خواه در حین قدم زدن در باغ‌های لوکزامبورگ در پاریس باشند، یا در حالی که مناظر خط ساحلی مدیترانه جلوی آن‌ها کشیده می‌شود، هر صحنه دارای حس شگفت ماورایی است. این از علت‌های جذابیت این سه گانه عاشقانه است.

سینما

در این سه گانه گویی از فیلم‌های اریک رومر الهام گرفته شده که همیشه به دنبال بررسی رد احساسات در افسانه‌ها بوده و به داشتن دیالوگ‌های بسیار در پس زمینه بافت روستایی اروپا شناخته شده‌است. برخی عادت‌ها در این فیلم برگرفته از آثار رومر است.

ایتن هاک و ژولی دلپی به خوبی از نقش دو عاشق دیریافته در زمان برآمدند. پس تنها با اکتفا به کارگاردان و فیلمنامه‌ای خوب نمی‌توان فیلمی سینمایی و فوق العاده را به تصویر کشید. دلپی با شناخت خوبی که زن فرانسوی داشت توانست تصویر یک دختر دانشجوی معشوق را با حالات هیجانی به خوبی نشان دهد.

فیلمبرداری استادانه

فیلمبرداری این سه گانه به نوبه خود توانست بخشی از بار موفقیت این فیلم را به دوش بکشد. همچنین به زیبایی توانست درهم تنیدگی فرم و محتوا را در این فیلم نشان دهد.  لینکلیتر می‌داند چه زمانی کادر ساده را انتخاب کند و چه زمانی یک تصویر بصری جالب خلق کند. همچنین او در سه گانه‌ای عاشقانه با دیالوگ‌های فراوان زمان دقیق سکوت و جای‌گیری تصاویر را به خوبی می‌داند.
هیچ اثر دیگری به خوبی این فیلم نتوانسته مراحل مختلف عشق را به تصویر بکشد. فیلم در ابتدا با نگاهی بی‌تفاوت به این مسئله آغاز می‌شود، اما ظاهرا می‌توان با دعوا زوج آلمانی در قطار خیلی خوب دو فیلم بعدی این مجموعه را پیش‌بینی کرد. جسی و سلین به این زوج می‌خندد و جالب است که نمی‌دانند خودشان هم در فیلم سوم در صحنه‌ای که ابتدا بسیار رمانتیک است ناگهان با خشم فراوان یکدیگر مواجه می‌شوند.