فیلم شهر خدا-(2002) بر اساس رمانی از پائولو لینز ساخته شده است که در شهر ریودوژانیرو متولد شد. او به نحوی از آن فرار کرد و هشت سال را صرف نوشتن کتاب خود کرد. یادداشتی در پایان میگوید که تا حدی بر اساس زندگی ویلسون رودریگز، عکاس برزیلی است. ما تماشا میکنیم که راکت دوربینی (دزدیده شده) به دست میآورد که آن را ارزشمند میداند و از موقعیت ممتاز خود در کودکی در خیابانها عکس میگیرد. او به عنوان دستیار در یک کامیون تحویل روزنامه مشغول به کار میشود. او از یک عکاس میخواهد که فیلمش را توسعه دهد و از دیدن تصویر رهبر یک باند مسلح در صفحه اول روزنامه مبهوت میشود.
خشونت در فیلم شهر خدا
او فکر میکند: «این حکم اعدام من است»، اما نه: باندها از تبلیغات خوشحال میشوند و با اسلحهها و دخترانشان برای او ژست میگیرند. و در طول یک جنگ شریرانه با آنها، او میتواند از پلیسها در حال کشتن یک گانگستر عکاسی کند. قتلی که آنها قصد دارند به عنوان یک باند مرتبط با آن به رسمیت شناخته شوند.
در سطح خشونت واقعی، فیلم شهر خدا نسبت به دار و دستههای نیویورکی اسکورسیزی افراطیتر است، اما این دو فیلم شباهتهای خاصی دارند. در هر دو فیلم واقعاً دو شهر وجود دارد: شهر افراد شاغل که قانون و خدمات شهری به آنها خدمت میکنند و شهر فرودگانی که اتحاد آنها زاییده فرصت و ناامیدی است. کسانی که در زیر زمین زندگی میکنند به ندرت داستان هایشان گفته میشود.
داستان فیلم شهر خدا
«شهر خدا» بهرهکشی نمیکند یا تسلیم نمیشود، داستانهایش را برای جلوههای ساختگی تولید نمیکند. حاوی ستونهای فرعی رمانتیک احمقانه و اطمینانبخش نیست، بلکه صرفاً با چشمی پرشور به آنچه میداند نگاه میکند.
Cidade de Deus محله فقیر نشین ریودوژانیرو و یکی از خطرناک ترین مکانهای شهر است. یکی از ساکنان این محله، پسر سیاه پوست بوسکاپه است. او در فقر شدید زندگی میکند، اما برای پیوستن به باندهای جنایتکار خیابانی و در نتیجه گرفتن پول خود بسیار مردد است. در عین حال، بوسکاپه آنقدر باهوش و با تجربه است که نمیتواند به شغلی با دستمزد بسیار کم رضایت دهد. بوسکاپه در محیطی خشن بزرگ میشود و آیندهاش دور از ذهن است. اما بعد متوجه میشود که موهبت ویژهای دارد: او میتواند واقعیت را از چشمهای متفاوت ببیند، از دید یک هنرمند. او تصمیم می گیرد از این استعداد استفاده کند و موفق می شود به یک عکاس حرفهای تبدیل شود. این رهایی او خواهد بود….
زمینه فیلم
برای طرفداران فیلم مدرن، فیلم شهر خدا در سال 2002 کلید ورود به سینمای برزیل است. این اقتباس فیلم بر اساس رمان تخیلی جنایی نیمه اتوبیوگرافیک پائولو لینز در سال 1997 میباشد که مضامین بزرگسالی، بقا و بدبینی را در یکی از فاولاهای ریودوژانیرو ترویج میکند. شهر خدا مراحل زندگی عکاس جوان مشتاق راکت (رودریگز) و دوران کودکی و نوجوانی بعدی او را در سیداد د دیوس فاولا دنبال میکند. بین پایان دهه 1960 و آغاز دهه 1980 اتفاق می افتد و رشد جنایت سازمان یافته در Cidade de.
جزییات فیلم شهر خدا
در ظاهر، این فیلم درباره خیابانهای فقر زده و تحت کنترل مواد مخدر یک فاولای برزیلی است، اگرچه در سطحی بسیار پیچیدهتر، همه چیز درباره انتخاب است. این طرح که در سه فصل روایت میشود و توسط قهرمان اصلی راکت روایت میشود، زندگی چند مرد جوان و تصمیمهای آنها را دنبال میکند که اغلب منجر به مرگ و زندگی میشود.
فیلم شهر خدا با یک کالیدوسکوپ از نماهای برش سریع از نزدیک آغاز می شود و با دیدن، شنیدن و تحمل، هرج و مرج محله فقیر نشین با تمام اصالت آن احساس میشود. فیلم دارای یک کیفیت ریتمیک است و دوربینها به عنوان یک چشم دانای کل با ادامه روایت همه چیز را آشکار میکنند. دوربین به صورت استعاری به عنوان نماد عدم اطمینان مدام در چرخش است. موتیفی که در سراسر فیلم تکرار میشود. زمان در شهر خدا به صورت خطی کار نمیکند؛ با منحرف شدن دوربین مشخص میشود که این صحنه پایانی فیلم است.
روایت فیلم شهر خدا -2002
یکی از جنبههای برجسته فیلم شهر خدا تصمیم کارگردان فرناندو میرلس برای استفاده از بازیگران آماتور است. سطح اصالتی که این کار به روایت میدهد؛ در ترکیب با نماها، سبک مستند را یادآور میشود. زیرا اشارهای به منشأ فیلم بهعنوان یک روایت زندگینامهای و نقش راکت بهعنوان ناظر دارد.
برای خواندن مطالب سینمایی به سایت پوفیلمو مراجعه کنید.