یکی از فیلمهایی که تخیل شما را جذب میکند، فیلم کلاسیک آمریکایی فارست گامپ است. این فیلم که بیش از دو دهه پیش در سال 1994 در سینماها اکران شد، تبدیل به یکی از محبوبترین فیلمهای تمام دورانها شد. فیلم فارست گامپ جوایز مختلفی از جمله جوایز اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی برای رابرت زمکیس، بهترین بازیگر مرد برای تام هنکس و بسیاری از جوایز دیگر را از آن خود کرد.
شخصیت فارست گامپ
فارست گامپ در مورد هر فردی است که دارای یک ناتوانی جزئی است که به اندازه دیگران باهوش نیست و ضریب هوشی کمی دارد. با این حال، علیرغم اینکه او در کودکی این واقعیت را آموخت و در مورد آن مورد آزار و اذیت قرار گرفت اجازه نداد این نقص او را خراب کند. اما در عوض در زندگی یاد میگیرد که چیزها را حفظ کند و بهترین استفاده را از آنها ببرد. داستان فارست گامپ در دهههای پر فراز و نشیب و دگرگونکننده 1950، 1960، 1970 و 1980 اتفاق میافتد. زمانی که آمریکا با تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روبرو شد. از لذتهای واقعی این فیلم؛ فارست شاهد تعدادی از این تغییرات است و در واقع میتواند از آنها جدا باشد.
روایت فیلم فارست گامپ
در طول فیلم، او را میبینیم که با الویس پریسلی در مهمانخانه مادرش در آلاباما باسن خود را تکان میدهد، پس از خدمت سربازی در جنگ ویتنام، در ارتش ایالات متحده خدمت میکند. در میانه یک جلسه گروه پلنگ سیاه شروع به دعوا میکند و با پرزیدنت کندی ملاقات میکند. فارست علاوه بر خدمت در ویتنام و مشاهده حضور الویس پریسلی، به یک زن سیاهپوست کمک میکند تا اولین آفریقایی-آمریکایی باشد که در یک مدرسه تماماً سفیدپوست عضو میشود. او در حالی که به بهبود روابط بین ایالات متحده و جمهوری خلق چین کمک می کند، به یک ستاره بین المللی پینگ پنگ تبدیل می شود. او مردی است که زندگی را بدون توجه به خوب یا بد بودن آن میپذیرد و خود را درگیر رویدادهای خارقالعادهای میبیند که تاریخ آمریکا را شکل میدهند.
جنگ
فارست گامپ در طول فیلم درگیر موارد جنگ، خشونت و تعصب میشود، حالتی تقریباً کودکانه نسبت به آنها میگیرد. او از این چیزها آگاه است و درست را از نادرست میشناسد، اما سعی میکند علیرغم تمام آن، زندگی ساده و بدون عارضهای داشته باشد.
او میخواهد برای مادرش پسر خوبی باشد. فارست دوست دارد در پایان فیلم، پدری مسئول برای پسرش باشد. او از نظر تفکر انتقادی و حل مشکلات فاقد هوش باشد.
او ممکن است پدرش را نشناسد و همسرش جنی در طول سالهایی به او بیاحترامی کرده و او را رها کرده باشد، اما او این توانایی را دارد که از این نارضایتیها گذشته و زندگی خوب و رضایت بخشی داشته باشد.
فارست در جنگ ویتنام آسیبها و دلشکستگیهای دیگری را تحمل میکند. وقتی میبیند که سربازان و دوستانش مانند دوست خوبش بابا و ستوانش دن تیلور کشته یا از کار افتادهاند.
در سراشیبی زندگی
فارست گامپ میتوانست زندگی را رها کند یا تلخ و افسون شده باشد، در عوض اهداف جدیدی در بازی پینگ پنگ در سرتاسر جهان پیدا میکند و یک شرکت بسیار سودآور قایق سازی میگو را با ستوان قدیمی خود راه اندازی میکند و به مدت سه سال سراسر ایالات متحده را برای گذر از ضررها و خیانت ها میدود. فارست نمونهای از مردی است که هرگز تسلیم نمیشود و علیرغم گذشتهاش به حرکت خود ادامه میدهد. او به سادگی اجازه نمیدهد گذشتهاش او را تعریف کند.
پیام فارست گامپ
در طول صحنه طولانیمدت Forrest، مردم از مثال او الهام میگیرند و از او مشاوره و راهنمایی میخواهند. او چیز زیادی برای گفتن به آنها ندارد. فارست به سادگی نمیتواند به همه آنها کمک کند تا زندگی را درک کنند، زیرا آنها باید مسیر خود را دنبال کنند و هر کجا که میتوانند الهام بگیرند. هنگامی که یک مسیر به پایان میرسد، مسیر دیگری باز میشود تا پس از آن کاوش شود. همانطور که فارست میگوید وقتی خبرنگاران از او میپرسند که چرا می دوی، “من فقط میخواهم بدوم.”
درسی که فارست گامپ میآموزد
در حالی که بسیاری از افراد دیگر از مثال فارست الهام میگیرند و امیدوار میشوند، فارست از افراد دیگری مانند مادرش با بازی سالی فیلد فوقالعاده، همراه با سرباز همکارش بابا و ستوانش دان الهام میگیرد. مادرش به او در مورد عشق، احترام و یافتن مسیر زندگی خود میآموزد.
او نقل قولی را در بستر مرگش به فارست میدهد که او آن را به ذهن خود میسپارد و به یکی از مشهورترین نقلقولهای فیلم تاریخ تبدیل شده است. “زندگی مثل یک جعبه شکلات است، فارست، تو هرگز نمیدانی چه چیزی به دست میآوری.” فارست از مادرش میپرسد که سرنوشت او چه خواهد بود. او به او میگوید که نمیتواند به جای او به آن پاسخ دهد و از او میپرسد که باید خودش آن را بفهمد.
رابطه فارست در طول فیلم با جنی پیچیده و تاسفآور است زیرا روشهایی در زندگی آنها است که آنها به هم نزدیک میشوند و از هم جدا دور میشوند اما در نهایت به درد و دلشکستگی و همچنین شفقت و درک منجر میشود. جنی اولین و تنها عشق فارست است. آنها با هم بزرگ میشوند و زمانی را صرف آشنایی با یکدیگر میکنند.
جنی در زندگی فارست
مسیر زندگی جنی او را به تنهایی میبرد و با دوست پسرهای بد، با سوءمصرف مواد مخدر رو به رو میشود. فارست حتی با وجود ایراداتش، همچنان مثل همیشه او را دوست دارد و از او میخواهد که با او ازدواج کند. او در نهایت قبول میکند که عروس او شود و او را به شادترین مرد جهان تبدیل کند.
به طرز غم انگیزی، مدت زمان ازدواج آنها با این واقعیت که جنی HIV/AIDS دارد و واقعاً بیمار شده است کوتاه میشود. با این حال، عشقی که جنی به فارست دارد به آنها اجازه میدهد تا قبل از مرگ او یک پسر داشته باشند. در حالی که یک فقدان ویرانگر برای فارست مانند از دست دادن پدر و مادرش بود. سرنوشت فارست در عشقش به پسرش، فارست جونیور، تجدید میشود. زیرا پس از مرگ جنی، فارست گامپ از او مراقبت میکند.
پیام فیلم برای مخاطب
بسیاری از مردم از پیام این فیلم الهام گرفتهاند و به روشهای بی شماری برای بهبود زندگی خود رفتهاند. داستان فارست گامپ داستان امید، عشق، استقامت، احترام و بردباری است. هر کسی که فارست گامپ را تماشا کند، چیزی از آن دریافت خواهد کرد. مانند پری که توسط فارست در ابتدا و انتهای فیلم شناور است، شما از آنچه در زندگی با آن سر و کار دارید نهایت استفاده را میکنید و این تنها شما هستید که میتوانید سرنوشت خود را از طریق انتخابهایی که میکنید یا افرادی که با آنها دوست میشوید، رقم بزنید.
فارست گامپ یک شخصیت خاص در یک فیلم خاص است که با نشان دادن ظرفیت ما به عنوان انسان برای عشق ورزیدن، گریه کردن، خندیدن و به اشتراک گذاشتن لحظات خوب و بد با دوستان و خانواده، آنچه را که در صفحه بزرگ دوست دارند را برای بینندگان زنده میکند.
مطالب سینمایی را در سایت پوفیلمو بخوانید.