فیلم fight club ؛چگونه آزادی موجب هرج و مرج می‌شود؟

فیلم fight club ساخته فینچر بر اساس رمانی به همین نام اثر چاک پالانیوک می‌باشد که در سال 1996 ساخته شده‌است. راوی فرد ناشناسیاست (ادوارد نورتون) که از بی خوابی رنج می‌برد. او در ابتدا توانست گروه‌های حمایتی را برای کاتارسیس عاطفی پیدا کند. وقتی نورتون با مارلا (هلنا بونهام کارتر) روبرو می‌شود، کم کم متلاشی می‌شود.

راویهمچنان از بی‌خوابی رنج می‌برد. او در نهایت با تایلر دوردن، فروشنده خوش تیپ و کاریزماتیک، برخورد می‌کند. می‌توان گفت سبک زندگی تایلر آرزوی نورتون است. پس از انفجار آپارتمان راوی، او از تایلر کمک می‌خواهد. تایلر تنها به یک شرط حاضر به کمک می‌شود؛ «تا آنجا که می‌تواند به او ضربه بزند». این تعامل به باشگاه مبارزه منجر می‌شود که به اقدامات مخرب علیه جامعه تبدیل می‌شود.

راوی در نهایت متوجه می‌شود که خود او تایلر دوردن است و در واقع با زاییده تخیل خود تعامل دارد. او به سر خود شلیک می‌کند و تایلر را می‌کشد اما تیر فقط به گونه راوی اصابت می‌کند. راوی در نهایت می‌پذیرد برای رسیدن به مارلا باید از شر تایلر خلاص شود.

خلاصه فیلم fight club

دلیل آسان انگاشتن فیلم Fight Club این است که فینچر به زیبایی هم افسردگی راوی و هم جذابیت تایلر را نشان می‌دهد. راوی قربانی سرمایه داری است و قادر به ایجاد ارتباطات واقعی انسانی نیست، بنابراین زندگی خود را با چیزهای مختلف پر می‌کند. سپس تایلر را می‌بینیم که در ابتدا از فلسفه‌ای جذاب حرف می‌زند. تایلر نماینده «آزادی» در دنیای مدرن است.

او هیچ چیز وابستگی ندارد، او چربی مورد نیاز  برای صابون را می‌دزدد. کارهای او عجیب و غریب است، همچنین شوخی‌های نوجوانانه انجام دهد.

این فیلم از یک بیماری پساسرمایه داری صحبت می‌کند که در آن مردان در دام مشاغل، سخت گرفتار شده‌اند و با چیزهایی که به آنها وعده داده شده (میلیونر بودن، خدایان سینما و ستاره راک بودن) فریب می‌خورند. در نهایت تنها با شکست دادن چرندیات با مبارزه در زیرزمین‌های تاریک می‌توانند احساس زنده بودن کنند.

فلسفه فیلم fight club

فلسفه تایلر دوردن اساساً فلسفه‌ای است که به یک مشکل واقعی اشاره می‌کند؛ قطع ارتباط عصر پست مدرن که توسط سرمایه‌داری و از خود بیگانگی نشات می‌گیرد.

واکنش‌ها در فیلم fight club واکنش‌ها منشا مشخصی دارند. برخی از مخاطبان نمی‌توانند تفاوت بین چشم پوشی از اقدامات تایلر و محکوم کردن آن‌ را تشخیص دهند. ما تایلر را به عنوان یک رهبر دیوانه همه جا می‌بینیم، در واقع تایلر هیچ راه حلی ندارد. او فقط خشونت، هرج و مرج و خود ویرانگری را ارائه می‌دهد و آنها را خرد می‌نامد.

Fight Club به اتفاقات جهان پاسخ نمی‌دهد، بلکه این فیلم منتقد آن است. دنیای مدرن همه چیز را کالایی کرده است تا جایی که مردانگی مصرفی به یک برند تبدیل می‌شود. «فقط پس از از دست دادن همه چیز است که می‌توانیم هر کاری را انجام دهیم»؛ این جمله تایلر وسوسه‌انگیز به نظر می‌رسد. اما این جمله‌ای است درباره آزادی به خاطر رضایت از خود نه مسئولیت در قبال دیگران. او این احساسات غم انگیز و خودخواهانه را رد کرده است تا خودش را برای مارلا باز کند. تایلر دوردن هرگز یک بار ارتباط عاطفی را ارائه نمی‌دهد، بلکه صرفاً توهم آن را پس از یک ضرب و شتم فیزیکی ایجاد می‌کند.

تحلیل فیلم fight club

fight club یک فیلم ناراحت کننده است و از فلسفه‌ای رادیکال پیروی می‌کند و به همین جهت تماشاگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد. Fight Club؛ وسواس‌ها، ترس‌ها و عادت‌های ما را زیر سوال می‌برد. همچنین نشان می‌دهد که چگونه ما دستکاری می‌شویم یا حتی تحت تأثیر قرار می‌گیریم. فیلم ما را به خودمان و به وجدانمان بازمی‏‌گرداند.

چیزی که Fight Club می‌خواهد برساند این است که مرد مدرن وقتی از احساسات خود و روش‌های منطقی بیان آن احساسات جدا می‌شود، در موقعیتی فوق‌العاده ضعیف قرار می‌گیرد.

راوی فیلم را نه برای خشونت، بلکه صرفاً برای یک خروجی عاطفی شروع می کند و به شیوه ای کمیک و تاریک به سراغ یک گروه حمایتی می‌‏رود. اما آنچه او واقعاً به دنبال آن است، ارتباط عاطفی است. در حالی که یک باشگاه مبارزه ممکن است در خشونت درس‌ها و قوانین بسیاری بیاموزد.

باشگاه مبارزه و مصرف‌گرایی

نورتون می‌گوید: «اگر من یک نوآوری مبتکرانه به عنوان میز قهوه‌خوری که نشان‌دهنده یین و یانگ است می‌دیدم، باید آن را تصاحب می‌کردم.» رنج نورتون به دلیل استراتژی تجاری ایجاد نیاز است، خواه نیازهای عزت، تعلق، امنیت، ابراز وجود، نیازهای فیزیولوژیکی…

فیلم fight club نگاهی انتقادی به تبلیغات دارد و از این رو پیام‌های زیادی را منتقل می‌کند. علاوه بر ارائه محصول فروخته شده، تصویر خاصی از معیارهای ایدئولوژیک زیبایی، مردان (معمولاً عضلانی) یا زنان (معمولاً بی اشتها) به دست می‌دهد. صحنه ای که این مسئله مهم را به بهترین شکل نشان می‌دهد صحنه برد پیت و ادوارد نورتون در اتوبوس است. نورتون یک تبلیغ برای زیرشلواری گوچی در اتوبوس دید، از پیت پرسید: یک مرد باید اینطور باشد؟

فینچر می‌خواهد از طریق فیلمش به ما بگوید، این توانایی اسیر شدن با احساس آزادی است. تز فیلم fight club را می‌توان با این عبارت نشان داد: ” آزادی کامل، زندگی را آشفته می‌کند.”

فیلم fight club و مشکلات هویتی

داستان به دو شخصیت پیوند زده شده‌است، یکی به قوانین جامعه احترام می‌گذارد (راوی/ ادوارد نورتون) و دیگری جامعه را رد می‌کند (تایلر دوردن/ براد پیت). ادوارد نورتون نقش تکنسینی را بازی می‌کند که برای یک برند بزرگ خودرو با کارخانه تماس می‌گیرد. او راوی داستان است و قهرمان فیلم، اما نامش در هیچ جای فیلم ذکر نشده است. تماشای تیتراژ به خوبی هم مارا متوجه نمی‌کند اما او داستان فیلم را روایت می‌کند.

مشکل هویت و میل ناخودآگاه به دور شدن از جامعه مصرفی او را به سمت انتخاب یک نام مستعار مانند کورنلیوس سوق می‌دهد.

تایلر به تدریج ظاهر می‌شود. قبل از اولین حضور جدی خود، زمانی در فرودگاه روی تردمیل راوی را ملاقات می‌کند.

Fight Club

تایلر آنارشی است؛ طرد جامعه. در یک صحنه دو متضاد نشان داده‏ می‌شود، تایلر در ناودان و راوی در پیاده رو. یکی قوانین جامعه را می‌شکند و دیگری نه. انجمن آن‌ها منجر به ایجاد Fight Club می‌شود، یک نوع باشگاه زیرزمینی مبارزه . باشگاه دارای هشت قانون است که دو قانون اول آن از همه مهمتر هستند.

قانون اول: صحبت در مورد Fight Club ممنوع است قانون دوم: صحبت در مورد Fight Club ممنوع است.

این دو قاعده رد تبلیغات و مصرف گرایی را می‌رسانند. با این قوانین پارادوکسیکال، Fight Club به سیستم برده‌داری تبدیل می‌شود که به مبارزه ختم خواهد شد.

او دچار چه تغییراتی در این سیستم خواهد شد؟

پس از مبارزه با غیرقانونی در میخانه‌های شبانه، باشگاه مبارزه به سازمانی تبدیل خواهد شد که برای دفاع از مظلومان مبارزه می‌کند. وظایف به اعضای Fight Club سپرده خواهد شد اما به تدریج به نقطه شروع Project Mayhem تبدیل می‌شوند. هدف آن از بین بردن شرکت‌های کارت اعتباری است تا پرونده‌های بدهکاران را که همه از صفر شروع کرده‌اند، حذف کند. fight club در نهایت هرج و مرج ایجاد می‌کند.

دو قسمت مهم در فیلم وجود دارد.

اولین مورد، جایی است که تایلر روی دست راوی اسید می‌ریزد. راوی از وجود تایلر آگاه می‌شود، در عین حال تایلر (دوگانه) را آزاد می‌کند.

دومین قسمت مهم مکاشفه است، زمانی که راوی متوجه می‌شود که او و تایلر در واقع یک نفر هستند. او واقعاً به اهمیت این اقدامات واقف است و سعی در رفع آن دارد.

خوشبختانه نقش مارلا برای سلامت روان راوی بسیار مهم است زیرا راوی را در واقعیت حفظ می‏‏‏کند. سه گانه مارلا / راوی/ تایلر یک بلوک متحد تشکیل می‌دهند، وقتی یکی از عناصر را حذف کنند همه چیز فرو می‌ریزد.

توضیح: اگر تایلر حضور دارد، به برکت توهمات راوی است که از طریق فرافکنی به وجود آمده‌است.

کمتر فیلمی مانند فیلم fight club هیجان و جنون دارد. سخت است Fight Club را ترک کنید بدون اینکه فکر کنی چه چیزی شما را کنترل می‌کند یا شما چرا و چقدر در ذهنتان صدای بلندی دارید.

برای مطالعه بیشتر آثار سینمایی به سایت پوفیلمو مرجعه کنید.

درباره‌ی horie

همچنین ببینید

فیلم برادران لیلا

معرفی و بررسی فیلم سینمایی برادران لیلا در سایت پوفیلمو

فیلم برادران لیلا داستان فرو افتادن خانواده‌ای آسوده‌خاطر را روایت می‌کند. در این خانواده‌ی رو …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *